سوال یک دختر بچه ۸ ساله شیعه از
مدیر اهل سنت خود که باعث شد
تمام کارشناسان شبکه های وهابی جوابی
بجز سکوت برایش نیافتند :
ما در کلاس که ۲۴ نفر هستیم،
معلم ما وقتی میخاد از کلاس بیرون بره،
به من میگه: خانم محمدی،
شما مبصر باش تا نظم کلاس بهم نریزه…
و به بچه ها میگه: بچه ها،شما گوش به
حرف مبصر کنید،تا من برگردم
شما میگید پیامبر ص از دنیا رفت
و کسی را به جانشینی خودش انتخاب نکرد
آیا پیامبرصلی الله علیه و آله،
به اندازه معلم ما،بلد نبود یک مبصر
و یک جانشین بعد از خودش تعیین کند
که نظم جامعه اسلامی بهم نریزد؟!
جواب مدیر اهل سنت به دانش آموز شیعه
:برو فردا با ولیت بیا کارش دارم
دانش اموز رفت وفرداش با دوستش اومد.
مدیر گفت دختر چرا ولیتو نیاوردی,
مگه نگفتم ولیتو بیار ؟
دانش اموز گفت این ولیه منه دیگه .
مدیر عصبانی شدو گفت :
منظور من سر پرستته، پدرته،
رفتی دوستتو آوردی؟
دانش اموز گفت : نشد دیگه اینجا میگی
ولی یعنی سر پرست، پس چطور
وقتی پیامبر میگه این علی ولی شماست
میگید معنی ولی میشه دوست.
لطفا کپی کنید...
برگرفته از : dokhtaraneaftab.blog.ir/1393/10/08
موضوع: کلامی
عنوان: فلسفه حقوق بشر
بسم اللّه الرحمن الرحیم و إیّاه نستعین
فلسفه حقوق بشر
فصل یکم. مبدأ فاعلی و غایی حقوق بشر
تدوین حقوق جهانی بشر محتاج به بررسی فلسفه حقوقی آن است که خطوط محوری آن در متن کتاب آمده است. آنچه در این پیشگفتار بازگو میشود، مطالبی است که یا در هنگام محاضره و القای مسائل، موردنیاز نبود یا آنکه به طور اجمال به آنها اشاره شد؛ لذا به عنوان فصول مقدماتی، چند امر که فقط راجع به فلسفه حقوق بشر است نه خود حقوق بشر و نه حقوق واقع در قبال حقوق بین المللی ارائه میشود.
شریعت همانند طبیعت، گذشته از مبدأ قابلی که از آن متکوّن میشود و به آن پیوند طبیعی دارد، به مبدأ فاعلی و غایی نیز که از آن صادر میشود و به آن برمیگردد، ارتباط فراطبیعی دارد؛ بنابراین، بینش مادّی به علوم انسانی نظیر حقوق، فقه، اخلاق، سیاست و مانند آن نظیر بینش مادّی به علوم تجربی نظیر زمین شناسی، معدنشناسی، گیاهشناسی و شبیه آن بر اثر فطانت بَتراء خواهد بود؛ زیرا اگر هوشمندی و فرزانگی کسی در محور طبیعت خلاصه شد و از مبدأ فاعلی و آفریدگار آن منقطع بود و از مبدأ غایی و مرجع نهایی آن، بریده و گسیخته گشت، هماره بررسیهای تجربی و انسانی او سیر افقی خواهد داشت و هرگز اوج عمودی آن را طی نخواهد کرد.
مثلاً یک معدنشناس مادّی، همواره چنین میاندیشد که فلان معدن مخصوص از زمانهای دور، دارای صورت و صفت ویژهای بود و در طی قرون و تحول رخدادهای طبیعی، هماکنون به صورت و صفت مخصوص درآمد و پیشبینی میشود که در آینده نزدیک یا دور به صورت و صفت خاص دیگری درآید و هرگز در محدوده تفکّر مادی، این مطلب عمودی و فراطبیعی خطور نمیکند که چه مبدأ فاعلی، آن معدن مخصوص را آفرید و حرکتهای منظم او را به عهده گرفت و برای کدام هدف نهایی او را آفرید و هدایت کرد؟ یعنی اصل کلی و جامع ﴿هُوَ الأوّل و الآخر﴾ [1] هرگز از دیدگاه یک متفکر مادی مطرح نیست.