خبرگزاری فارس: مهدی نوروزی به شهادت رسید
به گزارش خبرگزاری فارس از کرمانشاه، شب گذشته رزمنده دلاور، مهدی نوروزی در دفاع از حرمین شریفین سامرا و مردم مظلوم عراق به شهادت رسید.
بر اساس این گزارش، مهدی نوروزی که از دلدادگان اهل بیت (ع) بهویژه حضرت زینب (س) بود و همه ساله مجلس ایام رحلت این بانوی بزرگوار را در ماتمکده حضرت زینب در کرمانشاه اقامه میکرد، پس از چندین بار حضور در دفاع از حرم حضرت زینب (س) و حضرت رقیه خاتون (س)، برای دفاع از اماکن مقدسه عتبات عالیات عازم عراق شد و در دفاع از مردم مظلوم عراق علیه گروهک تروریستی و اجارهای داعش، وارد عمل شد.
شهید نوروزی که از اعضای شورای فرماندهی پایگاه بسیج شهید تیمورینیا کرمانشاه بود پس از اقامت در تهران، دهها مأموریت مختلف در دفاع از حریم ولایت و نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران انجام داد تا اینکه بالاخره شب گذشته در درگیری مستقیم با اعضای گروهک تروریستی داعش شربت شهادت نوشید و به لقاءالله پیوست.
براساس اطلاع رسیده احتمالاً پیکر این شهید سرافراز امشب به کرمانشاه منتقل و فردا با تشییع باشکوه ملت خداجوی کرمانشاه از مقابل مسجد جامع تا میدان آزادی این شهر تشییع و در قطعه شهدای آرامستان باغ فردوس کرمانشاه به خاک سپرده میشود.
- See more at: http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931021000935#sthash.0ipnJE53.dpuf
وقتی احمد در مرحله سوم عملیات الیبیتالمقدس، آخرین تانک دشمن را با دستی گچ گرفته به آتش کشید و از بدنش خون جاری شد، رو به آسمان کرد و گفت: خدایا پاکم کن! خدایا راحتم کن! لحظاتی پس از این مناجات کوتاه، جسدش را با عجله از میدان خارج کردیم تا سبب تضعیف روحیه نیروهایش نشود.
خبرگزاری پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس، روزگاری نه چندان دور، خورشید معرفت از پس نگاه حماسهسازانی میدمید که در سلک «رجال صدقوا ما عاهدوا الله علیه» بودند و یا در قافله «و منهم من ینتظر». از رگهای آن مریدان ولایتمدار، فریاد «ربناالله» میتراوید و در صفی «کانهم بنیان مرصوص» استقامت ورزیدند تا شایسته «تنزل علیهم الملائکه» باشند.
آن سالکان بیادعا، رزم را تازیانه لطف قهر نمای حضرت دوست، در طریق سلوک و قرب الیالله میدانستند، جنگ و دفاع بهانهای بود برای تعبد و بندگی. لاجرم چفیههایشان بوی تهجد میداد. در کوله پشتی رزمشان، سرمایهای جز «سادگی» نبود. پیشانی بند «اخلاص» میبستند و وقتی که به اروند مینگریستند، نگاهشان تا «علقمه» امتداد مییافت. عباس (ع) را میدیدند و تشنگی تمام وجودشان «یا لیتنا کنا معک» میشد.
قمقمههایشان سهمی از مشک وفا بود و سفرههاشان جز به سادگی «صفا» نمییافت. «سعی»شان شناسایی راز گل سرخ بود و سرفههایشان، بوی خدا میداد، عطر «ارجعی» بوی «عند ملیک مقتدر».
خاطره ای از شهدا ...
برادر شهید همت: شهید همت با دیدن تصویر امام(ره) اشک میریخت
برادر شهید همت گفت: شهید همت همیشه میگفت: «حاضرم بهخاطر یک پیام امام جان دهم» و زمانی که تصویر امام خمینی(ره) را در تلویزیون میدید، محو تماشای ایشان میشد؛ بارها شاهد بودم که در آن لحظات از چشمانش اشک میریخت.
برادر شهید همت گفت: شهید همت همیشه میگفت: «حاضرم بهخاطر یک پیام امام جان دهم» و زمانی که تصویر امام خمینی(ره) را در تلویزیون میدید، محو تماشای ایشان میشد؛ بارها شاهد بودم که در آن لحظات از چشمانش اشک میریخت.
ولیالله همت در مورد سجایای اخلاقی شهید «محمدابراهیم همت»، اظهار داشت: شهید همت حدود 2 سال از بنده بزرگتر و الگویی برایم بود و ما تمام کارهایمان را حتی در جبهه باهم پیش میبردیم.
زندگی نامه
به روز 12 فروردین 1334 ه.ش در شهرضا در خانواده ای مستضعف و متدین بدنیا آمد. او در رحم مادر بود که پدر و مادرش عازم کربلای معلّی و زیارت قبرسالارشهیدان و دیگر شهدای آن دیار شدند و مادر با تنفس شمیم روحبخش کربلا، عطر عاشورایی را به این امانت الهی دمید. محمد ابراهیم درسایه محبّت های پدر ومادر پاکدامن، وارسته و مهربانش دوران کودکی را پشتسر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد. در دوران تحصیلش از هوش واستعداد فوقالعادهای برخوردار بود و با موفقیت تمام دوران دبستان و دبیرستان را پشت سر گذاشت. هنگام فراغت از تحصیل بویژه در تعطیلات تابستانی با کار وتلاش فراوان مخارج شخصی خود را برای تحصیل بدست میآورد و از این راه به خانواده زحمتکش خود کمک قابل توجه ای میکرد. او با شور ونشاط و مهر و محبت و صمیمیتی که داشت به محیط گرم خانواده صفا و صمیمیت دیگری میبخشید. پدرش از دوران کودکی او چنین میگوید: « هنگامی که خسته از کار روزانه به خانه برمیگشتم، دیدن فرزندم تمامی خستگیها و مرارتها را از وجودم پاک میکرد و اگر شبی او را نمیدیدم برایم بسیار تلخ و ناگوار بود. » اشتیاق محمد ابراهیم به قرآن و فراگیری آن باعث میشد که از مادرش با اصرار بخواهد که به او قرآن یاد بدهد و او را در حفظ سوره ها کمک کند. این علاقه تا حدی بود که از آغاز رفتن به دبیرستان توانست قرائت کتاب آسمانی قرآن را کاملاً فرا گیرد و برخی از سورهه ای کوچک را نیز حفظ کند.