دارالعرفان/ همزمان با مبعث حضرت ختمی مرتبت(ص) و حمایت جدی مؤسسه دارالعرفان از شعار در خانه بمانیم، به منظور استفاده بهینه و مفید اوقات فراغت و روزهای قرنطینه خانگی، آثار حضرت استاد حسین انصاریان با 50 درصد تخفیف عرضه میشود.
حسینی اشکوری مدیر انتشارات مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان در گفتوگو با روابط عمومی مؤسسه ضمن تبریک مبعث حضرت رسول اکرم(ص) و آغاز سال جدید برای همه هموطنان و آرزوی بهروزی برای آنان با اعلام این خبر اظهارکرد: به منظور بهره وری بیشتر مردم از روزهایی که باید در خانه بمانیم و حمایت از توصیه پزشکان مبنی بر قرنطینه خانگی؛ انتشارات مؤسسه علمی فرهنگی دارالعرفان مرکز نشر آثار استاد انصاریان برآن شد تا آثار ایشان و سایر آثار علمی خود را با 50 درصد تخفیف ویژه برای همه مخاطبین و دوستداران اهلبیت(ع) در اقصی نقاط کشور اتخاذ نماید.
وی بیان داشت: این طرحِ ویژه همزمان با مبعث رسول خوبیها آغاز و با توجه به اعیاد نورانی شعبان تا پایان شعبان المعظم ادامه خواهد داشت.
ایشان در ادامه افزود: علاقهمندان میتوانند جهت خرید و سفارش محصولات این طرح ویژه همه روزه از ساعت 16 تا 19 با شماره 09196522024 آقای ابوالقاسمی تماس حاصل فرمایند.
پایگاه «حیات طیبه» مروری میکند بر کتابهای خاطرات، رمانها و روایتهایی که سعید جلیلی به مناسبتهای مختلف به آنها اشاره و خواندن آن را توصیه کرده است.
مدت زمان تقریبی مطالعه:10 دقیقه و 43 ثانیه
وقتی مهتاب گم شد
کتابوقتی مهتاب گم شدتالیفحمید حسامشرح زندگیسردار شهید علی خوشلفظو روایتی عینی از یک واقعهی تاریخی است که موجب شد سرنوشت خیل وسیعی از مردمان ایران تغییر کند.
وقتی مهتاب گم شد قصه نیست. داستانپردازی و اسطوره سازی هم نیست، بلکه واقعیتی است شبیه اساطیر. واقعیت زندگی و رزم مردی که «خود واقعی اش» را در «شبی که مهتاب گم شد»، پیدا کرد.
علی خوشلفظ یک قهرمان ملی است. این را زخمهای نشمردهای که از او «علی خوش زخم» ساخته گواهی میدهد. علی خوشزخم، نیازی به مدال ملی شجاعت ندارد. بچۀ بازیگوش محلۀ «شترگلوی همدان»، که روزگاری از دیوار راست بالا میرفت، پس از یازده بار مجروحیت با تیر و ترکش و موج و شیمیایی، حالا نمیتواند روی تخت بیمارستان بنشیند. تیر کالیبر تانک در آوردگاه شلمچه و کربلای 5، پس از 26 سال، همسایۀ نخاع اوست.
سردار شهید علی خوش لفظ پس از سالها تحمل درد و رنج ناشی از مجروحیت و صبر در برابر دوری یاران و دوستان، 29 آذر ماه سال 1396 آسمانی شد و به کاروان عظیم شهدا پیوست. او به تعبیر همرزمانش «علی خوشرفیق» بود.
تقریظ رهبر معظم انقلاب بر کتاب «وقتی مهتاب گم شد»:
بسم الله الرحمن الرحیم
بچههای همدان؛ بچههای صفا و عشق و اخلاص؛ مردان بزرگ و بیادعا؛ یاران حسین (علیهالسلام)؛ یاوران دین خدا و آنگاه مادران؛ مردآفرینان شجاع و صبور و آنگاه فضای معنویت و معرفت؛ دلهای روشن، همتها و عزمهای راسخ؛ بصیرتها و دیدهای ماورائی. اینها و بسی جویبارهای شیرین و خوشگوار دیگر از سرچشمة این روایت صادقانه و نگارش استادانه، کام دل مشتاق را غرق لذت میکند و آتش شوق را در آن سرکشتر میسازد. راوی، خود شهیدی زنده است. تنِ بهشدت آزردة او نتوانسته از سرزندگی و بیداری دل او بکاهد و الحمدلله ربّ العالمین نویسنده نیز خود از خیل همین دلدادگان و تجربهدیدگان است. بر او و بر همة آنان گوارا باد فیض رضای الهی؛ انشاءالله. دربارةۀ نگارش این کتاب، آنچه نوشتم کم است؛ لطف این نگارش بیش از اینهاست. مقدمۀ کتاب یک غزل به تمام معنی است.
رقص روی یک پا
توصیۀ من آنست که نه تنها در لنگرود و گیلان بلکه در کل کشور همگان این کتاب را مطالعات کنند تا بدانند که هریک از این شهدا یک مناری از نور هستند که میتوانند راه را به ما نشان بدهند.
کتاب «رقص روی یک پا» به خاطرات شفاهی جانباز و آزاده گیلانی، اسماعیل یکتایی لنگرودی پرداخته است. در این کتاب خاطرات دفاع مقدس و زندگی این جانباز 70 درصدی از زبان خود وی روایت شده است. در این اثر 504 صفحهای، تصاویری از اسماعیل یکتایی از دوران کودکی تا دوران انقلاب، دفاع مقدس، اسارت و آزادی وی وجود دارد که خواننده کتاب را با زندگی این جانباز لنگرودی آشنا میکند.
سعید جلیلی در سخنانی در یادوارۀ شهدای لنگرود در آبان ماه سال گذشته ضمن تقدیر از اسماعیل یکتایی نویسندۀ این کتاب به کتاب «رقص روی یک پا» اشاره کرد و گفت: توصیۀ من آنست که نه تنها در لنگرود و گیلان بلکه در کل کشور همگان این کتاب را مطالعات کنند تا بدانند که هریک از این شهدا یک مناری از نور هستند که میتوانند راه را به ما نشان بدهند.
وی افزود: با مطالعه این کتاب و نکاتی که در آن مطرح شده است میفهمیم که کار بزرگ نوجوانان و جوانان انزلیمحله آن بود که از روستاهای لنگرود صدها کیلومتر دورتر به جبهه ها رفتند و به دهن دشمنان این ملت زدند تا غرور، افتخار و اشک شوق آن برای ملتی بماند که فرزندان خود را اینگونه تربیت نمودند.
یکم. ۱۹۷۹میلادی یکی از پیچهای مهم تاریخی است. همان سالی که جیمی کارتر، رئیسجمهور ایالات متحده با عصبانیت از رئیس وقت سازمان سیا پرسید: «یعنی شما با این همه آدمی که در دنیا دارید، با این همه تجهیزات فوق پیشرفته، با این همه بودجهای که صرف میکنید، نتوانستید انقلاب مردم ایران را پیشبینی کنید؟» و او در پاسخ گفت: «آنچه در ایران روی داده است یک بیتعریف است، کامپیوترهای ما آن را نمیفهمند.»
«پیچ تاریخی» دورههایی از تاریخ است که در آن تحولاتی رخ میدهد که مسیر تاریخ را «تغییر» میدهد. مشکل اما در آن است تا زمانیکه این دورهها به سرانجام نرسند، نمیتوان تحلیل دقیقی از آنچه در حال وقوع است داشت. شاید مردمان عصر انقلاب نبوی، یا مردم عصر رنسانس هیچگاه تصور نمیکردند که در چه مقطع مهمی از تاریخ زندگی میکنند، اما دههها و قرنها بعد، اهمیت آن دورهی تاریخی مشخص شد.
به گزارش گروه فضای مجازی «خبرگزاری دانشجو» صفحه منتسب به سعید جلیلی با یک پست جدید به روز شد. جلیلی در تازه ترین پست اینستاگرامی خود از گرفتن حق انرژی هسته ای از غربی ها با زدن یک مثال برای آن ها خبر داد.
هیجان مذاکره با آمریکا و خوشبینی نسبت به بستن با کدخدا پس از 2 سال فروکش کرده است. اکنون دیگر کسی نمیگوید بستن با کدخدا راحتتر است و ظرف 3 تا 6 ماه میتوان توافق کرد و آثار گشایش اقتصادی را به مردم نشان داد. اکنون دیگر کسی با ذوقزدگی برای سفر نیویورک یا وین و مسقط و ژنو تیتر نمیزند یا مثلاً مصاحبه نمیکند که بگوید تابوی بزرگ شکست و میتوانیم با دولت مؤدب و میانهروی اوباما پرونده هستهای را ببندیم. این هیجان حدود 2 سال پیش وقتی بالا گرفت که برخی نامزدهای انتخابات، مسئول تیم مذاکره کننده را سیبل کردند که بله میشد با آمریکا توافق کرد و شما نتوانستید. یا قبل و بعد از انتخابات، برخی رجال سیاسی لابهلای مصاحبهها گفتند که از 30 سال پیش در مکاتبات سری با حضرت امام- که حتی تایپ هم نکردند اما حالا دارند افشا میکنند!- نوشتهاند که میتوان و باید با آمریکای ابرقدرت تنشزدایی و اختلافات را حل کرد. پرگویی و نابجاگویی و جابهجاگویی- نظیر ادعای دروغ مخالفت امام با شعار مرگ بر آمریکا!- و در باغ سبز نمایی به موازات سیاهنمایی، طوفانی از هیجان مبتنی بر توهم را پدید آورد. برخی سیاستمداران و رسانهها و احزاب حامی آنها چنان گرد و غبار کردند و از بستن آمریکا به عنوان تنها کلید معجزه اقتصادی سخن گفتند که واقعیتها به حاشیه افتاد و فضاسازان خودشان نیز باور کردند در قواره منجی ظاهر شدهاند.
سانتریفیوژ همان کانال سوئز است! سانتریفیوژ یک قطعه از یک محصول تکنولوژیکی است و کانال سوئز یک منطقهی جغرافیایی. شاید این سؤال پیش بیاید که مگر شباهت این دو در چه چیزی است که اجازهی این تشبیه را به خود میدهیم؟ آن چیزی که این دو را به هم متصل میکند «ژئوپلیتیک» است. جغرافیا، در دورهای از تاریخ معاصر که کشورها برای قوی بودن، هدف خود را تصرف سرزمینهای مهم قرار میدادند، نقش ویژهای در عالم سیاست پیدا میکند. در همین دوره است که جنگهای مهمی برای تصرف نقاط کلیدی آغاز میگردد و خونهای زیادی ریخته میشود. به آن نقاط کلیدی، نقاط ژئوپلیتیکی گویند. در این زمان، چون نیروی دریایی و تجارت دریایی نقش محوری را برای سلطه داشت، تصرف «عناصر قدرت دریایی اجازه میدهد که آن کشور با صدایی سخن گوید که دیگران به آن توجه کنند.»[۱]
در دورهی استعمار سرزمینی، داشتن این نقاط استراتژیک، یعنی مواضع نزدیک به آبهایی که کشتیها در آن به هم نزدیک میشدند یا از طریق آن انتقال کالاهای تجاری، نیروهای رزمی و یا پشتیبانی آن صورت میگرفت، سبب قدرت یافتن آن کشور میشد و به همین دلیل بود که بیسمارک، مؤسس آلمان قدرتمند، گفته بود که ما بدون مستعمره نمیتوانیم یک قدرت دریایی بزرگ باشیم. دماغهی امیدنیک در جنوب آفریقا، تنگهی هرمز در خلیج فارس، کانال سوئز در قارهی آفریقا و... نقاطی هستند که به نقاط کلیدی معروف بودند. مصر منهای کانال سوئز تا اواسط قرن نوزدهم، کشتیهای تجاری این امکان را نداشتند که از راه دریا و از بین دو قارهی اروپا و آفریقا، خود را به آسیا برسانند، بلکه باید یا به مصر میرفتند و از آنجا از راه زمینی خود را به آن سوی خشکی میرساندند و دوباره بارها را بر کشتی سوار میکردند و یا از راه جنوب قارهی آفریقا و با دور زدن این قاره و عبور از دماغهی امیدنیک، خود را به آسیا مخصوصاً هندوستان میرساندند.
دنیای امروز تغییر کرده است. دیگر نزاعهای اصلی بر سر سرزمین و تصرف فیزیکی آن نیست. به همین دلیل هم کلیدهای دنیا تغییر کردهاند. یکی از عناصر کلیدی ژئوپلیتیک آینده، «انرژی» است که حرکت چرخهای اقتصادی را تأمین میکند.
مصر در این ایام، در اختیار دولت عثمانی است، اما نیروهای فرانسوی مصر را تصرف کردهاند و این سرزمین زیر چکمهی نیروهای نظامی ناپلئون است. مردم مصر قیام میکنند، محمدعلی پاشا که ارتشی را مجهز کرده است، با کمک مردم، فرانسویان را از مصر بیرون میکند و اجازه نمیدهد انگلیسیها بهجای آنها بیایند. او که بنیانگذار مصر نوین است، سلسلهی خدیوان را در مصر تأسیس میکند، اما زمان بدینصورت نمیگذرد. خدیویان بعد از محمدعلی پاشا، مانند او توانمند نبودند و با وامهایی که از خارجیها گرفتند، مصر را به کشوری بدهکار تبدیل کردند. کار به آنجا رسید که مصر برای رفع بدهیاش مجبور شد کانال سوئز را که تازه افتتاح شده و به بهرهبرداری رسیده بود، به انگلیس واگذارد و بدینترتیب، مصر نقطهی ژئوپلیتیک خود را از دست داد. با حضور در مهمترین نقطهی جغرافیایی که اروپا را به آسیا از راه قارهی آفریقا و از راه دریا متصل میکرد، انگلستان نهتنها قویتر از رقبای دیگرش از جمله فرانسه در آن دورهی تاریخی شد، بلکه مصر استقلالیافته از فرانسه، اسیر دست انگلستان شد. آنچنان دخالت انگلستان بر اوضاع مصر بالا رفت که در اوایل قرن بیستم، مصر رسماً تحتالحمایهی استعمار انگلستان شد و آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت.
امروز منهای ژئوپلیتیک دنیای امروز تغییر کرده است. دیگر نزاعهای اصلی بر سر سرزمین و تصرف فیزیکی آن نیست. به همین دلیل هم کلیدهای دنیا تغییر کردهاند. یکی از عناصر کلیدی ژئوپلیتیک آینده، «انرژی» است که حرکت چرخهای اقتصادی را تأمین میکند. در روزگاری که انقلاب صنعتی به وقوع پیوست، مردم جهان وابستگی انکارناپذیری به انرژیهای فسیلی پیدا کردند. دلیل اینکه ایران برای استعمارگران غربی از ۱۹۰۸ میلادی به اینسو مهمتر شد، این بود که علاوه بر همسایگی با هندوستان، سفرههای زیرزمینی نفتی در آن کشف شد و اینها همان اهدافی بود که باعث میشد استعمارگران وقت، ایران را به دو قسمت کنند. شمال ایران و امتیاز شیلات به روسها رسید و جنوب را با نفتش انگلیسها برداشتند.
اما امروز با رو به پایان بودن سفرههای زیرزمینی فسیلی و همچنین سیاست بهرهوری از آن، تلاش برای یافتن انرژیهای جایگزین امری حیاتی شده است. در حقیقت، گذر از عصر استفاده از سوختهای فسیلی، یکی از همان نقاطی است که قدرتهای آینده را معلوم میکند. ابعاد بازار انرژی جهانی بسیار گسترده است. براساس گزارشی که در سال ۸۸ در مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص صورت گرفت، «برآوردها نشان میدهد که حجم بازار انرژی در حد پانزده هزار گیگاوات است. از نظر ارزش، این صنعت متجاوز از شش تریلیون دلار گردش مالی ایجاد میکند که رقمی در حدود یک دهم ارزش اقتصاد جهان است. برآورد نشان میدهد که حجم بازار انرژی جهان در سال ۲۰۵۰ میلادی، متجاوز از سی هزار گیگاوات خواهد رسید.»[۲]
سانتریفیوژِ امروز، کانالِ سوئزِ دیروز است. سانتریفیوژ یکی از همان نقاط ژئوپلیتیکی است که در دست هرکسی باشد، میتواند کشورهای دیگر را وابسته به خود کند. به همین دلیل تا زمانی که آن نقطهی ژئوپلیتیک را داشته باشیم، «دشمن فعلاً نمىآید با آرمانها، معارضهى صریح بکند.»
ارزان بودن و سهولت استفاده از انرژی جایگزین، الزامات انکارناپذیر عبور از سوخت فسیلی خواهد بود. کشورهایی که میخواهند مستقل باشند و زور نشنوند، باید با بهره از انرژیهای جایگزین، یعنی مجموعهای از انرژیهای باد، آب، خورشید و هستهای، برای خود بستههای انرژی ایجاد کنند. امروز حتی برخی از کشورها با استفاده از فناوریهای نوین، نسل جدیدی از بهرهبرداری از سفرههای زیرزمینی را به راه انداختهاند. در این میان، سهم انرژی هستهای به دلیل ارزان، غنی و پرظرفیت بودن، در تأمین سوخت آینده بیشتر است و اگر امروز در دنیا چالش بر سر انرژی هستهای وجود دارد، دلیلش این است که عدهای از کشورها به دنبال انحصار این نقطهی کلیدی هستند تا توانایی تولید «اورانیوم غنیشده» یعنی همان «سوخت هستهای» را فقط در اختیار خود داشته باشند. سوخت هستهای همان چیزی است که نقش نفت و گاز امروز را برای نیروگاههای تولید انرژی در آیندهای نهچندان دور، بازی خواهد کرد. اقتصاد دهههای آینده متصل است به چرخیدن سانتریفیوژها. به همین دلیل هم هست که الزاماً باید «سهم برق هستهای ایران تا سال ۲۰۳۰ (۱۴۰۷ شمسی) به ده درصد برسد.»[۳] سانتریفیوژِ امروز، کانالِ سوئزِ دیروز است. سانتریفیوژ یکی از همان نقاط ژئوپلیتیکی است که در دست هرکسی باشد، میتواند کشورهای دیگر را وابسته به خود کند. به همین دلیل تا زمانی که آن نقطهی ژئوپلیتیک را داشته باشیم، «دشمن فعلاً نمىآید با آرمانها، معارضهى صریح بکند.»[۴] اما «اگر ما عقبنشینى کردیم، بهصراحت هم میرسد.»[۵] زیرا برای زندگیمان وابسته به او خواهیم شد که اگر شدیم، استقلالمان را از دست خواهیم داد؛ یعنی آرمانمان را، یعنی آن سبو میشکند و آن پیمانه میریزد...
پینوشتها: [۱]. ازغندی، علیرضا، مسائل نظامی و استراتژیک معاصر، سمت. [۲]. خلعتبری، فیروزه، رویکرد آیندهپژوهی به آیندهی انرژی در ایران، مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام، سال ۸۸. [۳]. معاون برنامهریزی شرکت مادر تخصصی تولید و توسعهی انرژی اتمی ایران، ایرنا: http://www۷.en.irna.ir/fa/News/۸۱۴۸۱۹۶۲/ ۴ و ۵. دیدار رهبر انقلاب اسلامی با مردم قم.
پنجاهمین شماره از مقالات شفاهی جناب استاد رحیمپور ازغدی در سایتrahimpour.ir عرضه شده است. ضمناً متن کامل پیاده شدة این سخنرانی، در سه بخش به خوانندگان تقدیم میشود. بخش نخست متن این سخنرانی در ذیل همین صفحه ارائه شده و دو بخش دیگر آن در روزهای آینده در همین سایت منتشر خواهد شد.
راه آسان برای توسعه پوشالی:
«تنبلی در مدیریت»، «دیکتاتوری در سیاست»، «ذلّت در دیپلماسی»
گفتاری از استاد حسن رحیمپور(ازغدی)
برای ادامه متن و دانلود صوت به ادامه مطلب مراجعه کنید
جنگ ۵۱ روزهی غزه هرچند که تلفات و خسارات سنگینی را بر مردم مظلوم این منطقه تحمیل کرد، اما در نهایت به پیروزی مقاومت انجامید. اثرات این پیروزی در توافق آتشبس هم نمود پیدا کرد و مقاومت توانست امتیازات بیسابقه و قابل توجهی از دشمن صهیونیست بگیرد. رهبر انقلاب در دیدار با مسئولان و دستاندرکاران حج با اشاره به اهمیت مسألهی فلسطین بهعنوان مسألهى اول دنیاى اسلام خاطرنشان کردند: «خوشبختانه در قضیهى فلسطین، مسلمانان دست برتر را بهتدریج پیدا کردند. شما نگاه کنید به این قضایاى جنگ پنجاه روزهى غزه، ببینید چطور یک جمع محدود تهیدست فلسطینى... توانستند بر رژیم صهیونیستى که نماد قدرت غرب در منطقه است غلبه پیدا کنند.» با این وجود اما همچنان اوضاع در کرانهی باختری نامساعد و متشنج است که گوشهای از این اوضاع را میتوان در حوادث یک هفتهی اخیر مشاهده کرد. رهبر انقلاب اما راهحل را «مسلح شدن کرانهی باختری» عنوان کردند. پایگاه اطلاعرسانیKHAMENEI.IRدر گفتوگو با دکتر احمد یوسف ابوحلبیه، عضو مجلس قانونگذاری فلسطین و مخبر کمیسیون قدس این مجلس، به بررسی و تحلیل مشکلات موجود در کرانهی باختری و همچنین نتایج جنگ ۵۱ روزهی غزه پرداخته است.
«عمق استراتژیک» جمهوری اسلامی ایران کلیدواژهای است که بارها از سوی رهبر انقلاب بهمنظور تبیین نفوذ مفاهیم انقلاب اسلامی در جهان و علیالخصوص در میان کشورهای اسلامی مورد استفاده قرار گرفته است. بهعنوان مثال، رهبر انقلاب در دیدار با اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین چنین میفرمایند: «مفاهیم انقلاب و مفاهیم اسلام، مثل عطر گلهاى بهارى است؛ هیچ کسى نمیتواند جلوى آن را بگیرد؛ پخش میشود، همهجا میرود؛ نسیم روحافزا و روانبخشى است که همهجا را به خودى خود میگیرد؛ حالا جنجال کنند، دادوبیداد کنند؛ رفته، صادر شده و الان شما در کشورهاى گوناگونى ملاحظه کنید؛ این تفکّر در لبنان دارد فعّالیت میکند، در عراق دارد فعّالیت میکند؛ جوانهاى عراقى حرکت کردند همراه ارتششان شدند توانستند این پیروزىها را به دست بیاورند؛ در سوریه همینجور، در غزّه همینجور، در فلسطین همینجور، در یمن همینجور، انشاءالله در قدس شریف و براى نجاتِ الاقصى هم همینجور.» این موضوع البته از دید ناظران خارجی نیز پنهان نمانده است و دربارهی آن مقالات و تحلیلهای زیادی نوشتهاند. در نوشتار زیر سعی میشود با نگاهی به تحلیل ناظران خارجی، دلایل عمق استراتژیک و ضریب نفوذ ایران مورد بررسی قرار بگیرد.
آقای دکتر ظریف، وزیر محترم امور خارجه و مسئول تیم مذاکرهکننده کشورمان باید به این پرسش پاسخ بدهند که در هنگامه پردامنه اهانت شرمآور به ساحت مقدس پیامبر اسلام(ص) و در حالی که دولت فرانسه مدیریت رسمی این ماجرای زشت و پلید را با کمک مالی یک میلیون یورویی بر عهده گرفته بود، حضور ایشان در پاریس چه ضرورتی داشته است و این حرکت - بسیار فراتر از- نابجا در آموزههای اسلامی - که ایشان معتقد به رعایت آن هستند، - و نیز در عرف شناخته شده دیپلماتیک چه توضیح قابل قبولی دارد؟! و چرا با حضور سؤالبرانگیز خود در کانون اهانت به ساحت مقدس پیامبر اعظم(ص) آنهم در اوج اعتراضات سراسری جهان اسلام بیآن که متوجه باشد، آبروی جمهوری اسلامی ایران را که پرچمدار بیداری اسلامی و احیاگر اسلام ناب محمدی(ص) است خدشهدار کرده است؟! ... و دراینباره گفتنیهایی هست؛