با هر ضربه کابل بعثیها به خودم لرزیدم
قلم خانم آباد خیلی قوی است به طوری که با هر ضربهای که بعثیها با کابل میزدند، من هم میلرزیدم. با هر نالهای که اسرا از شدت درد میکردند، اشکهایم سرازیر میشد، انگار که صدایشان را میشنیدم.
خبرگزاری فارس-حسام آبنوس: کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد که شرحی از خاطرات دوران چهار ساله اسارت معصومه آباد در زندانهای رژیم بعث صدام است. روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز و با بیان بخشهای مهمی از نوجوانی وی ادامه پیدا میکند. کتاب، با بیان نقش و تأثیر انقلاب اسلامی بر زندگی و شخصیت آباد به دوره دفاع مقدس، اسارت و آزادی وی و سه بانوی آزادهی دیگر، به پایان میرسد.
این کتاب پس از انتشار با استقبال نسبتا خوبی روبرو شده بود تا زمانی که از تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب رونمایی شد که میزان توجه به این کتاب دو چندان گردید و برای هفتههای متوالی آن را در میان پرفروشهای کتاب قرار داده است. علاوه بر این باید برگزاری مسابقه کتابخوانی «کتاب و زندگی» با محوریت این کتاب را نیز اضافه کرد که از ابتدای ماه محرم تا کنون آغاز و طی هفته گذشته با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شده به طوریکه در این مدت 5 چاپ جدید از این کتاب روانه بازار شده است.
گروه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس به همین مناسبت بازتابی از نظرات مردمی نسبت به کتاب «من زندهام» را ادامه میآورد. این بازتابها از شبکه اجتماعی گودریز و گوگل پلاس استخراج شده است.
وحید یامینپور کارشناس مسائل فرهنگی در ارتباط با این کتاب گفته است: «معصومه آباد با قلمی منحصر به فرد آنرا نگاشته تا در تمام مدت خواندن کتاب، قلبتان بتپد و چشمتان گرم باشد. اگر شبی دو ساعت وقت بگذارید و 150 صفحه بخوانید ظرف سه شب کتاب را تمام کردهاید. من به چاپ چهل و دومش رسیدم. به همسر، مادر و خواهرانتان هدیه بدهید.»
الهه مولایی دیگر کاربر فضای مجازی در باره این کتاب نوشته است: «با خواندنش خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. بعضی جاها پا به پای داستان گریه کردم... آری اسارت قسمتی از جنگ است، ولی خیلی دردناکه حتی شاید دردناکتر از خود واژه جنگ و من هیچ وقت این را نمیدانستم... اوایل داستان اسارت احساس خیلی بدی داشتم و واقعا به جای شخصیتها احساس میکردم که از نعمت بزرگی به اسم آزادی محروم شدم ولی با پیش رفتن داستان واقعا به جملهای که اول کتاب توسط یکی از اسرا گفته شده بود رسیدم: «اسارت در راه عقیده، عین آزادی است»... و تا ما بخواهیم این انسانها را بفهمیم...»
امید حسینی نویسنده وبلاگ آهستان و از اعضای شبکههای مجازی اجتماعی در صفحه شخصی خود نوشت: «من هنوز کتاب «من زندهام» خاطرات خانم معصومه آباد را نخواندهام، اما دخترم دو سه روز غرق کتاب شد و تمامش کرد ... من هر از گاهی نگاهی به عکسای آخر کتاب میاندازم و به خودم میگویم فلانی چقدر به اینها بدهکاری؟ حد و اندازهای داره؟ این اشکها و دردها و خونها و چشم انتظاریها، قابل شمارش هستند که تو بتوانی جبران کنی و یا از صاحبان این دردها تشکر کنی؟!»
کاربر یکی از شبکههای اجتماعی در مورد این کتاب اینطور نوشته است: ««من زندهام» را با سرعت خواندم و تمام شد؛ مثل همه کتابهایی که از جنگ ایران و عراق میخوانم و حتما خواندنش را توصیه میکنم به همه کسانی که دوست دارند از پس پرده این جنگِ همچنان ناشناخته و رنجهایی که بسیاری تحمل آن را بر خود هموار کردند، بیشتر بدانند؛ جنگی که در شرح زشتی و بدی و زیبایی و خوبیهایش انگار سهم «تعادل» کم بوده و این یعنی دستکاری واقعیت و تاریخ! این کتاب، خاطرات خانم معصومه آباد است، از دوران 40 ماهه اسارتش در عراق در ابتدای جنگ (به همراه سه بانوی دیگر) با معرفی کوتاه و زودگذری از زندگی خود نویسنده تا پیش از جنگ. کتاب میتوانست مفصلتر باشد؛ اگر مثلا از روزگار زندگی بعد از آزادی مینوشت یا قدری بیشتر درباره اسرایی که از آنها نام برده شده. درد و رنجی که این چهار بانو در دوران اسارت کشیدهاند، انصافا طاقتسوز بوده؛ از مدتها دور نگهداشتنشان از چشم صلیب سرخ و بیخبری مطلق خانوادههایشان، تا تضییقات شدید از لحاظ خوراک، بهداشت و محل اقامت و البته بدتر از همه، آزار و شکنجه سایر رزمندگان اسیر در مجاورت محل زندانی شدن این خانمها. در حاشیه تم اصلی کتاب، دریافت نامههایی از یک ناشناس که نویسنده را، «عاشقانه» به صبر دعوت میکند، حفظ جریان زندگی زیر بار همه فشارها توسط اسرا و البته نحوه آزاد شدن این چهار تن، قابل توجه است! با خواندن این کتاب، دوباره همان حسی سراغم آمد که بعد از خواندن «دا» دچارش شده بودم؛ این که این جنگ با چنین سرمایه عظیمی برای دانستن از زیر پوست فرهنگ و تاریخ مردم ایران زمین، چرا هنرمندان (به ویژه سینماگران) و مردم را به خود جلب نمیکند؟ این واقعا غمانگیز است و خیلی بیشتر، یعنی خیلی خیلی بیشتر، غمانگیز میشود وقتی که قرار است از اسرا و آزادگان فیلمی ساخته شود...»
«زهرا ج» کاربر فضای مجازی به قیمت بالای این اثر در چاپ های اولیه اشاره کرده و نوشته است: «هفته گذشته جهت خرید این کتاب به فروشگاه کتاب رفتم، اما با دیدن کتاب و با توجه به قیمت (19600 تومان) و حجم و وزن آن (با توجه به اینکه کتاب های در اولویت بالاتری داشتم) به ناچار خرید آن را موکول کردم به آینده! از قضا امروز جهت انجام کاری، مجدد گذارم به همان فروشگاه افتاد و بر حسب اتفاق متوجه شدم این کتاب را در 2 کیفیت چاپ کردهاند، یک کیفیت رقعی جلد سخت (19600 تومان) و دیگری در اندازه کمی کوچکتر با کاغذهای کاهی و جلد معمولی (8500 تومان). یعنی کمتر از نصف قیمت! و البته لازم به ذکر است که به نظر بنده لذت خواندن کتاب با برگه های کاهی چند ویژگی دارد که اگر هم قیمت هم بودند من باز هم دومی را انتخاب می کردم:
1- بسیار سبک تر است و به راحتی در کیف جا می شود
2- هنگام خواندن بسیار خوش دست تر از کتابهای جلد سخت است (حداقل در مقایسه این دو چاپ با یکدیگر) ...»
سادات یکی دیگر از کاربران شبکههای اجتماعی مرتبط با کتاب اینطور نوشته است: «نقش دختران، مادران و همسران در جنگ خیلی دیده نشده و غم انگیزتر آنکه اسرا نیز از این کم لطفی بی نصیب نبودن. اما قاصرم از اینکه راجع به اسرای زن چیزی بنویسم. فقط اینکه با خواندن این کتاب بارها از عمق وجودم گریستم و البته به تمام زنان و دختران غیور کشورم همچون معصومه میبالم. امیدوارم با شناخت این بزرگان تا حدی به ساحت ایشان ادای دین کنیم.»
مهدی نیز یکی دیگر از این کاربران است که نظرش در مورد کتاب را اینطور بازتاب داده است: «روایتی زنانه از مظلومیت انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی ... با وارد شدن فاز کتاب به دوران اسارت، مطالب بیان شده به قدری دردناک و تکان دهنده هستند که روح و روان انسان را هم درگیر خود میکند. ذکر جزئیات درباره نام اسرا و همچنین لحظات سختی که در زندانهای امنیتی عراق بر نویسنده گذشته یکی از وجوه بسیار مثبت کتاب است که سبب میشود تا خواننده به طور جدی خود را در فضای توصیف شده متصور کند.»
سارا یکی از بانوان فعال در فضای مجازی نوشته است: «ظلمبارترین واژه اسارت است و این جمله را در تک تک کلمات کتاب حس کردم. همیشه خواندن کتابهای جنگ به خصوص دفاع مقدس سخت است و خواندن کتاب های دوران اسارت به معنای واقعی کلمه دردناک و من همیشه سعی کردهام از آن فرار کنم ولی باید خواند. باید خواند تا فهمید «این داستان، داستان دنباله دار هبوط انسانیت در کسانی بود که خود را به خواب زده بودند تا وجدانشان آنها را آزار ندهد و به خیال خود قهرمان جنگ باشند.» قلم خانم آباد خیلی قوی است به طوری که با هر ضربهای که بعثیها با کابل میزدند، من هم میلرزیدم. با هر نالهای که اسرا از شدت درد میکردند، اشکهایم سرازیر میشد و با «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ»های شهید تندگویان دلم آرام میگرفت. انگار که صدایشان را میشنیدم.
و اینها بخشی از نظرات منعکس شده در فضای مجازی بود که برای نشان دادن قوت این کتاب به کار برده شد.
منبع : http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930811000553
با هر ضربه کابل بعثیها به خودم لرزیدم
قلم خانم آباد خیلی قوی است به طوری که با هر ضربهای که بعثیها با کابل میزدند، من هم میلرزیدم. با هر نالهای که اسرا از شدت درد میکردند، اشکهایم سرازیر میشد، انگار که صدایشان را میشنیدم.
خبرگزاری فارس-حسام آبنوس: کتاب «من زندهام» اثر معصومه آباد که شرحی از خاطرات دوران چهار ساله اسارت معصومه آباد در زندانهای رژیم بعث صدام است. روایت کتاب از دوران کودکی نویسنده آغاز و با بیان بخشهای مهمی از نوجوانی وی ادامه پیدا میکند. کتاب، با بیان نقش و تأثیر انقلاب اسلامی بر زندگی و شخصیت آباد به دوره دفاع مقدس، اسارت و آزادی وی و سه بانوی آزادهی دیگر، به پایان میرسد.
این کتاب پس از انتشار با استقبال نسبتا خوبی روبرو شده بود تا زمانی که از تقریظ رهبر انقلاب بر این کتاب رونمایی شد که میزان توجه به این کتاب دو چندان گردید و برای هفتههای متوالی آن را در میان پرفروشهای کتاب قرار داده است. علاوه بر این باید برگزاری مسابقه کتابخوانی «کتاب و زندگی» با محوریت این کتاب را نیز اضافه کرد که از ابتدای ماه محرم تا کنون آغاز و طی هفته گذشته با استقبال بسیار خوب مخاطبان مواجه شده به طوریکه در این مدت 5 چاپ جدید از این کتاب روانه بازار شده است.
گروه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس به همین مناسبت بازتابی از نظرات مردمی نسبت به کتاب «من زندهام» را ادامه میآورد. این بازتابها از شبکه اجتماعی گودریز و گوگل پلاس استخراج شده است.
وحید یامینپور کارشناس مسائل فرهنگی در ارتباط با این کتاب گفته است: «معصومه آباد با قلمی منحصر به فرد آنرا نگاشته تا در تمام مدت خواندن کتاب، قلبتان بتپد و چشمتان گرم باشد. اگر شبی دو ساعت وقت بگذارید و 150 صفحه بخوانید ظرف سه شب کتاب را تمام کردهاید. من به چاپ چهل و دومش رسیدم. به همسر، مادر و خواهرانتان هدیه بدهید.»
الهه مولایی دیگر کاربر فضای مجازی در باره این کتاب نوشته است: «با خواندنش خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم. بعضی جاها پا به پای داستان گریه کردم... آری اسارت قسمتی از جنگ است، ولی خیلی دردناکه حتی شاید دردناکتر از خود واژه جنگ و من هیچ وقت این را نمیدانستم... اوایل داستان اسارت احساس خیلی بدی داشتم و واقعا به جای شخصیتها احساس میکردم که از نعمت بزرگی به اسم آزادی محروم شدم ولی با پیش رفتن داستان واقعا به جملهای که اول کتاب توسط یکی از اسرا گفته شده بود رسیدم: «اسارت در راه عقیده، عین آزادی است»... و تا ما بخواهیم این انسانها را بفهمیم...»
امید حسینی نویسنده وبلاگ آهستان و از اعضای شبکههای مجازی اجتماعی در صفحه شخصی خود نوشت: «من هنوز کتاب «من زندهام» خاطرات خانم معصومه آباد را نخواندهام، اما دخترم دو سه روز غرق کتاب شد و تمامش کرد ... من هر از گاهی نگاهی به عکسای آخر کتاب میاندازم و به خودم میگویم فلانی چقدر به اینها بدهکاری؟ حد و اندازهای داره؟ این اشکها و دردها و خونها و چشم انتظاریها، قابل شمارش هستند که تو بتوانی جبران کنی و یا از صاحبان این دردها تشکر کنی؟!»
کاربر یکی از شبکههای اجتماعی در مورد این کتاب اینطور نوشته است: ««من زندهام» را با سرعت خواندم و تمام شد؛ مثل همه کتابهایی که از جنگ ایران و عراق میخوانم و حتما خواندنش را توصیه میکنم به همه کسانی که دوست دارند از پس پرده این جنگِ همچنان ناشناخته و رنجهایی که بسیاری تحمل آن را بر خود هموار کردند، بیشتر بدانند؛ جنگی که در شرح زشتی و بدی و زیبایی و خوبیهایش انگار سهم «تعادل» کم بوده و این یعنی دستکاری واقعیت و تاریخ! این کتاب، خاطرات خانم معصومه آباد است، از دوران 40 ماهه اسارتش در عراق در ابتدای جنگ (به همراه سه بانوی دیگر) با معرفی کوتاه و زودگذری از زندگی خود نویسنده تا پیش از جنگ. کتاب میتوانست مفصلتر باشد؛ اگر مثلا از روزگار زندگی بعد از آزادی مینوشت یا قدری بیشتر درباره اسرایی که از آنها نام برده شده. درد و رنجی که این چهار بانو در دوران اسارت کشیدهاند، انصافا طاقتسوز بوده؛ از مدتها دور نگهداشتنشان از چشم صلیب سرخ و بیخبری مطلق خانوادههایشان، تا تضییقات شدید از لحاظ خوراک، بهداشت و محل اقامت و البته بدتر از همه، آزار و شکنجه سایر رزمندگان اسیر در مجاورت محل زندانی شدن این خانمها. در حاشیه تم اصلی کتاب، دریافت نامههایی از یک ناشناس که نویسنده را، «عاشقانه» به صبر دعوت میکند، حفظ جریان زندگی زیر بار همه فشارها توسط اسرا و البته نحوه آزاد شدن این چهار تن، قابل توجه است! با خواندن این کتاب، دوباره همان حسی سراغم آمد که بعد از خواندن «دا» دچارش شده بودم؛ این که این جنگ با چنین سرمایه عظیمی برای دانستن از زیر پوست فرهنگ و تاریخ مردم ایران زمین، چرا هنرمندان (به ویژه سینماگران) و مردم را به خود جلب نمیکند؟ این واقعا غمانگیز است و خیلی بیشتر، یعنی خیلی خیلی بیشتر، غمانگیز میشود وقتی که قرار است از اسرا و آزادگان فیلمی ساخته شود...»
«زهرا ج» کاربر فضای مجازی به قیمت بالای این اثر در چاپ های اولیه اشاره کرده و نوشته است: «هفته گذشته جهت خرید این کتاب به فروشگاه کتاب رفتم، اما با دیدن کتاب و با توجه به قیمت (19600 تومان) و حجم و وزن آن (با توجه به اینکه کتاب های در اولویت بالاتری داشتم) به ناچار خرید آن را موکول کردم به آینده! از قضا امروز جهت انجام کاری، مجدد گذارم به همان فروشگاه افتاد و بر حسب اتفاق متوجه شدم این کتاب را در 2 کیفیت چاپ کردهاند، یک کیفیت رقعی جلد سخت (19600 تومان) و دیگری در اندازه کمی کوچکتر با کاغذهای کاهی و جلد معمولی (8500 تومان). یعنی کمتر از نصف قیمت! و البته لازم به ذکر است که به نظر بنده لذت خواندن کتاب با برگه های کاهی چند ویژگی دارد که اگر هم قیمت هم بودند من باز هم دومی را انتخاب می کردم:
1- بسیار سبک تر است و به راحتی در کیف جا می شود
2- هنگام خواندن بسیار خوش دست تر از کتابهای جلد سخت است (حداقل در مقایسه این دو چاپ با یکدیگر) ...»
سادات یکی دیگر از کاربران شبکههای اجتماعی مرتبط با کتاب اینطور نوشته است: «نقش دختران، مادران و همسران در جنگ خیلی دیده نشده و غم انگیزتر آنکه اسرا نیز از این کم لطفی بی نصیب نبودن. اما قاصرم از اینکه راجع به اسرای زن چیزی بنویسم. فقط اینکه با خواندن این کتاب بارها از عمق وجودم گریستم و البته به تمام زنان و دختران غیور کشورم همچون معصومه میبالم. امیدوارم با شناخت این بزرگان تا حدی به ساحت ایشان ادای دین کنیم.»
مهدی نیز یکی دیگر از این کاربران است که نظرش در مورد کتاب را اینطور بازتاب داده است: «روایتی زنانه از مظلومیت انقلاب اسلامی در دوران جنگ تحمیلی ... با وارد شدن فاز کتاب به دوران اسارت، مطالب بیان شده به قدری دردناک و تکان دهنده هستند که روح و روان انسان را هم درگیر خود میکند. ذکر جزئیات درباره نام اسرا و همچنین لحظات سختی که در زندانهای امنیتی عراق بر نویسنده گذشته یکی از وجوه بسیار مثبت کتاب است که سبب میشود تا خواننده به طور جدی خود را در فضای توصیف شده متصور کند.»
سارا یکی از بانوان فعال در فضای مجازی نوشته است: «ظلمبارترین واژه اسارت است و این جمله را در تک تک کلمات کتاب حس کردم. همیشه خواندن کتابهای جنگ به خصوص دفاع مقدس سخت است و خواندن کتاب های دوران اسارت به معنای واقعی کلمه دردناک و من همیشه سعی کردهام از آن فرار کنم ولی باید خواند. باید خواند تا فهمید «این داستان، داستان دنباله دار هبوط انسانیت در کسانی بود که خود را به خواب زده بودند تا وجدانشان آنها را آزار ندهد و به خیال خود قهرمان جنگ باشند.» قلم خانم آباد خیلی قوی است به طوری که با هر ضربهای که بعثیها با کابل میزدند، من هم میلرزیدم. با هر نالهای که اسرا از شدت درد میکردند، اشکهایم سرازیر میشد و با «نَصْرٌ مِّنَ اللَّهِ وَفَتْحٌ قَرِیبٌ»های شهید تندگویان دلم آرام میگرفت. انگار که صدایشان را میشنیدم.
و اینها بخشی از نظرات منعکس شده در فضای مجازی بود که برای نشان دادن قوت این کتاب به کار برده شد.
برگرفته از: http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930811000553