حیات طیبه

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ «نحل 47»

حیات طیبه

مَنْ عَمِلَ صَالِحًا مِّن ذَکَرٍ أَوْ أُنثَى وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیَاةً طَیِّبَةً وَلَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ مَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ «نحل 47»

حیات طیبه
آخرین نظرات

در ستایشِ تکرار تاریخ...

«من زنده‌ام» کتابی که هر کسی یک بار باید آن را بخواند 

زنِ جوانی اسیرِ دشمن می‌شود. زنی که تکه آینه‌ی کوچکِ شکسته‌ای است که در مقابلِ بزرگیِ زینبِ کبری گرفته‌اند. زنی، مثل زینبِ کبری که کودکانِ یتیمِ مردانِ کشته‌شده در واقعه کربلا را تیمار می‌کرد. خبرگزاری فارس: «من زنده‌ام» کتابی که هر کسی یک بار باید آن را بخواند  خبرگزاری فارس - «تاریخ تکرار می‌شود». این جمله را بارها شنیده‌اید حتما. تکرار تاریخ، صورت‌های مختلفی دارد. همیشه واقعه‌ی تاریخی، به شکلِ اصلی‌اش به زمانه‌ی ما باز نمی‌گردد؛ اما رشحه‌ای و نفحه‌ای از آن ممکن است برای هر کسی ملموس باشد. اصلا چرا قصه را پیچیده می‌کنم... بگذارید این‌طور بنویسم: موضوعِ این روایت، اصلا فلسفی نیست. اصلِ قصه، قصه یک زن است. زنی که تنها یک تجلی است از زینبِ کبری. این، مقدمه‌ی یادداشت است. دقیق‌ترش را در سطورِ بعدی می‌نویسم.  ***  بعد از واقعه عاشورا، زنان حرم را به اسارت می‌برند. این را حتما شنیده‌اید. اما شنیدنِ این فاجعه با تجربه‌اش متفاوت است. در پیشانیِ زنانِ اهلِ حرم، انوارِ قدسی حق تابیده است. علیامخدراتِ کربلایی، گرچه همه در پرده‌ی حجب‌اند،‌ گرچه در ذات‌شان، حیای فاطمی موج می‌زند، اما همه‌گی، نوادگان حیدرند. «مردی» و «مردانگی» جزو اولین خصائص و خصلت‌هاشان است. پس، حالا که اسیرند، حالا که در متن فاجعه خیمه زده‌اند، قرار نیست عرصه را به دشمن واگذارند. مردانه می‌ایستند. مانند مردهاشان. اینطور می‌شود که زینبِ اسیر در مجلسِ بزمِ یزدیان، خطبه‌ای قرائت می‌کند که انگار از حنجره‌ی مردی پیروزِ جنگ قرائت می‌شود، نه زنی اسیر. وجه ممتازکننده واقعه عاشورا همین است شاید.     ***  تاریخ تکرار می‌شود. قرن‌ها بعد، در جنگی نابرابر که هر قدرتی، به دشمنِ خونخوار چیزی هبه می‌کند تا تیغ‌ِ آخته‌اش را روی مردمانِ سرزمینی مجروح از ظلم‌های ستبرِ تاریخی تیزتر کند، زنِ جوانی اسیرِ دشمن می‌شود. زنی که تکه آینه‌ی کوچکِ شکسته‌ای است که در مقابلِ بزرگیِ زینبِ کبری گرفته‌اند. زن، مثل زینبِ کبری که کودکانِ یتیمِ مردانِ کشته‌شده در واقعه کربلا را تیمار می‌کرد، قرار بود زیرِ بال و پر قربانیانِ این جنگ نابرابر را بگیرد. زن درست مثل زینبِ کبری، قرار نبود لباس رزم بپوشد و نبرد کند. زن، قرار نبود نیروی جنگی باشد، قرار نبود آموزشِ نظامی ببیند، قرار نبود تیغ و تیر بر روی کسی فروآورد. او، شبیه به زینب می‌خواست پرچم حق‌طلبی را بلند نگاه دارد. تنها و تنها قرار بود به ریسمانِ بلندِ انسانیت چنگ بزند. قرار بود نجات دهنده‌ی انسان‌های دیگر باشد. انسان‌هایی که زخم‌های جنگِ نابرابر، تن و روان‌شان را فرسوده کرده بود.  ***  تاریخ تکرار می‌شود. در جاده ماهشهر به آبادان، زنِ جوانی از نیروهای هلال‌احمر اسیرِ افسرانِ حزبِ بعث می‌شود. کتک می‌خورد، تحقیر می‌شود، نگاه‌های طمع‌کارِ دشمن را روی خودش تحمل می‌کند. می‌ایستد اما. هرگز کوتاه نمی‌آید. شناعت دشمن را که می‌بیند، طوری رفتار می‌کند که انگار نه انگار نیروی هلال احمر بوده که به چنگ دشمن افتاده؛ بلکه گویی یک ژنرالِ ایرانی است که عملیات‌های بزرگ را پیش از این پی ریزی می‌کرده است؛ با زنِ اسیرِ این روایت طوری رفتار می‌شود که انگار حضورِ او در مناطقِ جنگ‌زده و کمک‌هایش به قربانیانِ جنگی، ضربه‌های مهلکی را به دشمن نواخته است. زنِ اسیرِ روایتِ ما، شبیه به زینب کبری است. یک جلوه‌ی کوتاه از بزرگی اوست شاید. پرطمطراق صحبت می‌کند، کوتاه نمی‌آید، تسلیم نمی‌شود، آزادیِ او در مقابل اندیشه‌هایش قیمتی ندارد. پس محکم‌تر از قبل روی نظراتش می‌ایستد... اسیر است، اما مثل قهرمان‌ها صحبت می‌کند. اسیر است، اما در دلِ دشمن، در مقرِ فرماندهیِ او، معادله را به نفع خود و اندیشه‌های متعالیِ خود تغییر می‌دهد.  ***  از واقعه‌ی کربلا در کتاب‌های مختلفِ تاریخی، روایت‌های متعددی موجود است. دامن این واقعه بزرگ آنقدرها بلند است که هرکسی، از ظن خود یار کربلا و کربلائیان می‌شود و همراه این قافله ازلی و ابدی، سیر آفاقی و انفسی می‌کند. اما از زنِ جوانِ روایتِ ما،‌ در یک کتاب، تنها در یک کتاب و آن‌هم به قلم خودش، شرحِ چهار سال اسارتش در چنگالِ مزدوران عراقی روایت می‌کند. کتابی مستطاب به نام «من زنده‌ام» که به قلم معصومه آباد تالیف و به همت انتشارات بروج روی پیشخوان کتابفروشی‌ها نشسته است.  ***  من زنده‌ام، تنها یک روایت تاریخی نیست. مانیفست و مرامِ زنانِ این مُلک است بی‌تردید. زنانی که از پیچ و خم حوادثی که قرن‌ها بر روی سرشان سایه‌ انداخته، سربلند گذشته‌اند. زنانی که سیاوش‌وار، از آتش حقد و حسد و کینه، با تمسک به مسلکِ زینبی، آسوده سر برون آورده‌اند. موضوع، اصل فلسفی نیست. فقط تکرار تاریخ است. تکرارِ اسارتِ زنی در چنگالِ دشمنی اهریمنی. شاید از همین روست که کتابِ «من زنده‌ام» را هرکسی باید یک بار در زندگی‌اش بخواند...  یادداشت: احسان حسینی نسب 

منبع : http://farsnews.com/newstext.php?nn=13930810000435

۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۹:۱۴
  • ۶۴۴ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *
    دست خدا از آستین بسیجی به درخواهد آمد و همین فرداست که او جهان بشری را برآشوبد و نظام کثیف حاکم بر بشریت را از هم بگسلد.

    به گزارش مشرق، استاد حسن رحیم‌پور ازغدی در سالگرد قبول قطعنامه 598، سلسله مقالاتی را با عنوان "محاجه ای برای امروز" در سال 1371 در روزنامه کیهان منتشر کرده بود، که به جهت قلم زیبا و احساسی ایشان، در پاسداشت هفته بسیج، مشرق اقدام به باز نشر آن مقالات نموده است که متن آن را از نظر می گذرانید:

    مقدرات فردای بشر به دست بسیجی استایمان به "غیب" بود که بسیج را بسیج کرد، ایمان به غیب جوهره این انقلاب است و اگر از دست رفت همه‌چیزتمام شده است. ایمان به شهود را که همه دارند. هیچ ارتشی نیست که نداشته باشد. شهود، ایمان نمی‌خواهد یک ادراک، کافی است. عالم غیب، عالمی که واقعی‌تر از عالم شهادت و بلکه بر خاستگاه آن است، جز با یک ادراک تام، به‌ضمیمه گرایش وجودی (ایمان) که از شکفتن یک غنچه نور در دل شروع می‌شود و تا سرحد فنای وجودی می‌تواند پیش رود، قابل مواجهه نیست.

    بسیجی به مولای غیب و شهود که ایمان آورد، به غیب و شهود این عالم نیز ایمان آورده است. غیب جهان و غیب انسان، لطیف‌تر از آن‌اند که راسیونالیست‌ها و ناتورالیست‌ها و همه آن‌ها که یک‌چشمی به واقعیت انسان و جهان می‌نگرند، بتوانند آن را مشاهده کنند و بسیجی آن را دریافت.

    ایمان به غیب، جهش در تاریکی و راهپیمایی در ابهام نیست، این تهمت را کسانی زده‌اند که غیب برایشان غیب مانده است و محتملا تا آخر هم خواهد ماند، ولی مردانی که غیب را شهود کرده‌اند، به‌خوبی می‌دانند که ایمان به غیب، ایمان به نور است، نوری که نیاز به هیچ تبیین فلسفی ندارد و سخاوتمندانه، همه‌چیز را در این عالم تبیین می‌کند. (وَجَعَلْنَا لَهُ نُورًا یَمْشِی بِهِ فِی النَّاسِ)

    عرفان بسیجی، عرفان "حال کردن " نبود. عرفان اقدام، تکامل و عبادت بود.

    خدایی که پیش چشم او بود، دم‌به‌دم به او می‌آموخت که چه کند و برای چه کند، آن خدا گلوله را به برکت ذکر، قبول می‌کند، همان خدایی است که جرقه جهیده از سم اسب مجاهدان صدر را درست به دلیل همان ایمانی که سوارانش به غیب جهان و جهان غیب داشتند، مقدس دانست، در آن حد که بدان سوگند خورد. خدای متعال، سوگند خورد به جرقه! به سم اسب! به ...!

    واضح است که عالم معنی دخالت می‌کند و به عالم ماده، معنی و روح و ارزش می‌بخشد؛ و واضح است که اگر معنویت و توجه به باطن هستی و ملکوت "عمل " نباشد، همه‌چیز با همه‌چیز، مساوی است، مساوی در فقدان ارزش و حرمت و واضح است که اگر خدای تعالی "سجده " را به بشر نیاموخته بود، بشر، بلاتکلیف می‌ماند و "استعداد سجده " و بلکه "فطرت " سجده‌اش را نثار هر کس و نا کسی می‌کرد و آن را آلوده به هزار کثافت به گور می‌برد.

    مقدرات فردای بشر به دست بسیجی استبسیجی، بلاتکلیف نماند زیرا دانست که باید سجده کند (عرفان) و چگونه سجده کند (فقه و شریعت) و این سجده را پیش از سجده بعدی، چقدر طول بدهد (رهبری و امامت).

    در چشم بسیجی، نیزار و باتلاق و دشت و کوه و اساساً جهان، بی‌طرف و بی‌نظر نیست. جهان، عالم طبیعت شاعر است، ادراک دارد، جهت گرفته است، به حضرت حق متعال ایمان دارد، گرویده است، مطیع و هدایت یافته است. تمام جهان، حزب‌الله است و تکوینا در مقام تفویض، مقام کرده است؛ می‌ماند جامعه بشری که باید به دست بسیجی، به دست رحمت و برادری، به دست تبلیغ و عدالت، به دست قهر و مسلسل، حزب‌اللهی شود.

    بسیجی در هرکجای این عالم که باشد، احساس تنهایی و غربت نمی‌کند، هزار هزار فرشته با اوست، به‌سوی هر صهیونیست یا آمریکایی و هر خیانت‌کاری که شلیک کند، تمام فرشتگان، برای او خشاب‌گذاری می‌کنند، بسیجی تنها نیست و تنها نخواهد ماند.

    مقدرات فردای بشر به دست بسیجی است؛ دست خدا از آستین بسیجی به درخواهد آمد و همین فرداست که او جهان بشری را برآشوبد و نظام کثیف حاکم بر بشریت را از هم بگسلد.

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۸:۵۵
  • ۵۸۶ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *


    مذاکره را از جنس جنگ و جبهه بدانیم یا از نوع معامله و مصالحه، در هر دو صورت بی‌مایه فطیر است. درباره مذاکرات هسته‌ای دو تلقی وجود داشته است. یک تلقی بر آن است که دوستان و دشمنان همیشگی در عالم دیپلماسی وجود ندارد و می‌توان غرب را از موضع عداوت یا رقابت به موضع تنش‌زدایی و سپس شراکت رساند و با او مصالحه کرد. تلقی دوم به اعتبار رفتار رژیم‌هایی مانند آمریکا و انگلیس علیه ملت ایران در طول یکی دو قرن اخیر می‌‌گوید این رژیم‌ها ایران را مستعمره می‌خواهند و بن مایه رفتار آنها دشمنی است؛ بنابراین اگر هم بنابر مصالح و مقتضیاتی با آنان مذاکره می‌کنیم، این عرصه را باید به چشم جبهه و آوردگاه دیپلماسی دید؛ همچنان که گفته‌اند مذاکره ادامه جنگ در کریدورهای سیاسی است در حالی که طرفین برای «زورآزمایی» یا «چانه‌زنی» در دور جدید مذاکرات آماده می‌شوند، بازار نفت و ارز با دستکاری‌ها و نوسان‌هایی مواجه شده است. اینک در شرایط تمدید مذاکرات فرصت مناسبی است که به ارزیابی صورت مسئله مذاکره و برخی ابعاد پیدا و پنهان آن بپردازیم.

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۸:۴۹
  • ۳۷۶ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *

    (شعرخوانی (حدیث حیا) توسط سیدزهرا شایگان در بر برنامه مشاعره شبکه آموزش)

    دانلود فیلم با کیفیت بالا

    18,479 کیلوبایت

    برای دیدن متن شعر به ادامه مطلب رجوع کنید...

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ آذر ۹۳ ، ۰۰:۰۴
  • ۷۶۴ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *

    با توجه به وقایع اخیر فلسطین و حملات وحشیانه رژیم صهیونیستی به نوار غزه، رهبر انقلاب در بیانات اخیرشان به تحلیل اوضاع فلسطین پرداختند. مسئله مقاومت مردمی و لزوم رساندن سلاح به فلسطین و کرانه باختری، دو مسئله‌ای بود که مورد تأکید حضرت آیت الله خامنه‌ای قرار گرفت در این مطلب به چرایی این دو مسئله براساس بیانات رهبر انقلاب پرداخته شده است:
     


    ۱. چرا مقاومت تنها راه نجات فلسطین است؟

    * هر کسی از راه مقاومت پا پس کشید ضرر کرد
    هر کسی از فلسطینی‌ها که از راه مقاومت پایش را کنار گذاشت، ضرر کرد. اسرائیل در خواست صلح صادق نیست؛ اگرچه اگر صادق هم بود، غلط میکرد و او در اینجا حق ندارد؛ اما صادق هم نیست. آن کسانی که در راه مذاکره وارد شدند، مجبور شدند تحمیلات دشمن را قبول کنند. اگر یک لحظه پایشان را از مسیر تحمیلات دشمن دور گذاشتند، یا حذف شدند یا تحقیر شدند؛ که شما نمونه‌های هر دواش را ملاحظه کردید و دیدید. بعضی‌ها را حذف کردند، بعضی‌ها را هم تحقیر و تدری‌ء کردند. راه قدس، راه فلسطین، راه نجات مسئله‌ی فلسطین و حل مسئله‌ی فلسطین، جز راه مبارزه نیست، ... آن کسی که این راه را قبول ندارد، چه دانسته و چه ندانسته، دارد به مسئله‌ی فلسطین ضربه میزند. اگر دانسته باشد، اسمش خیانت است؛ اگر ندانسته باشد، اسمش جهل و غفلت است؛ علی‌ایّ‌حال ضربه است به مسئله‌ی فلسطین؛ ضربه میزنند به مسئله‌ی فلسطین. فلسطین هیچ راهی جز مقاومت ندارد؛ این را باید بگویند، باید بخواهند؛ دولتهای اسلامی هم باید همین را تکرار کنند. ۱۳۸۸/۱۲/۰۸

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۲:۳۳
  • ۶۸۴ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *
    دکترین های قرآنی: إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا سَوَاءٌ عَلَیْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لَا یُؤْمِنُونَ-(6)بقره

    نـشـانـه‌های سـقـوط آمـریـکـا / اختصاصی

    نـشـانـه‌های سـقـوط آمـریـکـا / اختصاصی

    اگر عبارات «سقوط آمریکا» یا «پایان امپراتوری آمریکا» را در اینتریت جستجو یا به قولی سرچ کنید بین ۱۲۰۰۰۰۰۰تا ۱۱۴۰۰۰۰۰۰۰ مورد را به عنوان Result بر روی صفحه کامپیوتر خود دریافت می کنید. برخی وقوع آن را تا سال ۲۰۱۶ و عده ای دیگر تا ۲۰۲۰ پیش بینی کرده اند.تاریخ نشان می دهد که تمام امپراتوری ها، دولت ها و قلمروهای قدرتمند مانند مصر باستان، بابل و روم سقوط کردند.  طبق گفته یک مطلع سیاسی بنام Kevin Phillips، تمامی امپراتوری های بزرگ یک سیکل سقوط قابل پیش بینی ای را طی مدت ۱۰ تا ۲۰ سال پس از اوج قدرت پیموده اند و تمامی نشانه ها یکی بوده است:حرکت سرمایه های اقتصاد از تولید به سمت احتکار و سوداگری، بالا بودن قروض، نابرابری اقتصادی در سطح وسیع و هزینه های بیش از حد نظامی. John Bagot Glubb  ژنرال و تاریخ‌دان انگلیسی در کتاب The Fate of Empires and the Search for Survival در سال ۱۹۷۸ در مورد سقوط امپراطوری های گذشته، الگوی مشترکی که سقوط برخی امپراطوری ها را در برمی گیرد توصیف کرده است. او می گوید تمامی امپراتوری ها سیکل مراحل شروع، توسعه، رشدو بلوغ، نزول و سقوط را طی می کنند.

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۱۰:۲۹
  • ۵۹۸ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *
    دکترین های قرآنی: إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ-(13)حجرات

    قدرت نرم و رابطه آن با آموزش عالی از دیدگاه پروفسور جوزف نای

    13668175122
    یادداشتی که پیش رو دارید، ترجمه مقاله‌ای از پروفسور جوزف نای درباره ماهیت قدرت نرم و چگونگی کاربرد آن در آموزش عالی ایالات متحده است:قدرت نرم یعنی توان رسیدن به آنچه که می‌خواهید از طریق جذب کردن دیگران نه از طریق تحمیل یا تطمیع. این قدرت برخاسته از جذابیت فرهنگی، ایده‌‌آل‌های سیاسی و سیاست‌های خارجی و داخلی یک کشور است. زمانی که سیاست‌های ایالات متحده، در چشم دیگران مشروع جلوه کند، قدرت نرم ما تقویت می‌شود. جوزف نای، عضو هیئت امنای دانشکده حکومت‌داری جان اف. کندی در دانشگاه هاروارد از سال ۱۹۹۵ تا ۲۰۰۴، برای اولین بار عبارت «قدرت نرم» را وضع کرد. وی توضیح می‌دهد که قدرت نرم با توان نظامی سخت و قدرت اقتصادی چه تفاوتی دارد و چرا این قدرت روز به روز اهمیت بیشتری نسبت به گذشته می‌یابد ـ که این اهمیت بیشتر متأثر از جهانی شدن و انقلاب ارتباطات است. نای توضیح می‌دهد که چگونه رهبران و چهره‌های شاخص در بخش آموزش عالی می‌توانند با کمک به ایجاد درک بهتری از ماهیت قدرت و افزایش برنامه‌های تبادلات دانشجویی و فرهنگی بین‌المللی، قدرت نرم آمریکا را تقویت کنند.
    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۹:۲۲
  • ۶۲۴ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *
    دکترین های قرآنی: 16 إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَى مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ-(111)توبه

    مصاحبه تفصیلی استاد حسن عباسی با خبرگزاری تسنیم درباره تحول در نظم جهانی

    مصاحبه تفصیلی استاد حسن عباسی با خبرگزاری تسنیم درباره تحول در نظم جهانی

    ویژه نامه تحول در نظم جهانی/عباسی در گفت‌وگوی مشروح با تسنیم:

    نرم‌افزار جدید جهانی ۲۰۰ سال سیطره مدرنیته را به چالش می‌کشد/ فقط ایران می‌تواند ایدئولوژی جایگزین نئولیبرالیسم را ارائه کند

    رئیس مرکز بررسی های دکترینال معتقد است: در نظم آینده، قدرت نرم حرف اول را می‌زندو اصالت با قدرت نرم است و باید دید که چه کشوری ذیل قدرت نرم متد و روش متفاوتی برای اداره جهان ارائه می کند.

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۳ ، ۰۷:۲۰
  • ۸۶۹ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *

    http://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gifhttp://farsi.khamenei.ir/themes/fa_def/images/ver2/breadcrump.gif رهبر معظم انقلاب در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال، کلیدواژه‌ی مهمی را تحت عنوان «رقابت گفتمانی» مطرح کردند و فرمودند: «در محیط دانشجویى «رقابت گفتمانى» چیز خوبى است، درصورتى‌‌که با تحمل مخالف همراه باشد. از وجود مخالف نه باید انسان تعجب بکند، نه باید انسان خشمگین بشود، نه باید انسان بیمناک بشود... روحیه‌‌ى دانشجو باید چنین چیزى باشد. بنابراین محیط‌هاى دانشجویى با همین نشاطى که بحمدالله امروز دارند، ادامه‌‌ى کار خواهند داد؛ یکدیگر را هم تحمل کنند، باهمدیگر حرف بزنند، با هم بحث بکنند، مبانى را محکم کنند.» پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR باتوجه به اهمیت این موضوع و به مناسبت آغاز سال تحصیلی دانشگاه‌ها و مراکز آموزش عالی، در یادداشتی به بررسی دقیق‌تر این موضوع می‌پردازد.
    بیانات رهبر معظم انقلاب در دیدارهای دانشجویی، عموماً در دو دسته‌ی کلی جای می‌گیرد: دسته‌ی نخست، نکاتی است که ایشان در پاسخ به سؤالات یا اظهارات نمایندگان دانشجویی بیان می‌شود؛ و دسته‌ی دوم، نکاتی که ایشان از قبل آماده کرده و لازم دیده‌اند که در فضای دانشجویی مطرح نمایند. «رقابت گفتمانی» از جمله نکات سنخ دوم است که ایشان در دیدار دانشجویی امسال مطرح کردند و از این‌رو به نظر می‌رسد اهمیت مضاعفی می‌یابد. درباره‌ی این سخنان ایشان، چند نکته‌ی گفتنی وجود دارد:
    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۶:۰۹
  • ۴۹۱ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *
    یادداشت خانم معصومه سپهری در پاسداشت کتاب «من زنده‌ام»

    «من زنده‌ام»؛ روایت رنج و صبر و امیدواری

    نام پرونده : «چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت»
    نویسنده: خانم معصومه سپهری
    نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس
    مراسم چهارمین پاسداشت ادبیات جهاد و مقاومت، عصر سه‌شنبه ۲۷ خردادماه همراه با رونمایی از تقریظ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای برکتاب «من زنده‌ام» به قلم خانم معصومه آباد برگزار شد. یادداشت کوتاه زیر از خانم معصومه سپهری، نویسنده و پژوهشگر دفاع مقدس در پاسداشت این کتاب است.

    سال ۷۶ زمانی که دانشجوی دانشگاه تبریز بودم در یکی از برنامه‌های فرهنگی دانشگاه، برای نخستین‌بار بانویی را ملاقات کردم که طعم اسارت در زمان جنگ را چشیده بود. او خانم دکتر فاطمه ناهیدی بود. سخنان آن روز ایشان خصوصاً بخشی از خاطرات‌شان که بعد از برنامه‌ی رسمی برای چند تن از ما دختران تعریف می‌کرد برای من که تازه جذب خاطرات جنگ شده بودم، فضایی غریب و در عین حال قابل ستایش ترسیم می‌‌کرد.

    سؤالات زیادی از آن دوران در ذهن داشتم و چند کتاب کم‌حجمی را که همان سال‌ها در مورد زنان آزاده منتشر شده بود خواندم؛ اما آن‌چه نوشته شده بود تصویری کم‌رمق از آن رخداد خاص بود. در همه‌ی این سال‌ها گوش به زنگ انتشار کتابی در مورد آن چهار زن بودم. آن چهار زنی که گرچه ظاهراً تعدادشان کم بود، اما شرایط‌شان برای نشان‌دادن چهره‌ای از غلبه‌ی ایمان بر هراس و امید بر یأس و مقاومتی رو در رو با دشمن بی‌نظیر بود.

    ۰ موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ آذر ۹۳ ، ۱۵:۲۸
  • ۶۰۷ نمایش
  • * فرزندان عاشورا * Sons Of Ashura *